خفگی...

ساخت وبلاگ
شدیدا نیاز دارم یه سری از مسائل زندگیمو بالا بیارم...حس میکنم جلوی نفس کشیدنمو گرفتن!!!!

سه روزه اینقدر گریه کردم که چشمام همه جا رو تار میبینه! :/

همه چی دور سرم میچرخه...

حس میکنم ابی تا حالا یه بار ازدواج کرده...بعله یه مطلقس!

خدایا همینو کم داشتم...درسته که دو روزه سفت و سخت دارم فراموش میکنم اما جیگرم داره آتیش میگیره!

برای خود بدبختم که همیشه درس عبرت میشم!

دلم میخواد با یکی حرف بزنم! :(

یکی که احمق بودنمو توی سرم نزنه و یکسره بخواد ادعا کنه من میدونم و توی الاغ هیچی حالیت نیست و حالا یکی دو سال دیگه به حرفام میرسی!!!!

یکی باشه که فقط گوش بده.. 

فقط تموم بشه...قول میدم دیگه عاشق نشم...دیگه منتظر نباشم!!!!

اون میدونست من دوسش دارم...کاش استوریامو ریپلای نمیزد!

کاش همون دو سه هفته پیش گورش از زندگیم گم میشد!

این همه پسر توی این شهر کوفتی هست...چرا اون؟!

خیلی حالم بده...واقعا تحملم صفر شده!

من به اینکه باهاش باشم یا نه فکر نمیکنم...میدونم احتمالا خیلی باهم فرق داشته باشیم!

احتمالا تنها وجه شباهتمون دوست داشتن آهنگای رضا یزدانی و داشتن یه کافست! :/

درسته که این وجه شباهتا خیلی خوبن اما بازم فکر نکنم مناسب هم باشیم!

ولی چرا اینقدر حالم بده؟!

زمان...مطمئنم همه چیزو درست میکنه!

الاغ جان تحمل بایدت...

ولی واقعا کاش میشد بالا بیارم! :/

مریم داغون به تمام معنا

+ نوشته شده در  چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶ساعت 0:36&nbsp توسط مریم  | 

دلم از خیلی روزا با کسی نیست......
ما را در سایت دلم از خیلی روزا با کسی نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrooz-neveshtea بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 5:28