الان داشتم جاهایی که پیج کافش تگ شده رو میدیدم و چشمم افتاد به پستی که مربوط به تولد 17 سالگی خودم بود!
یه دوستی که اون روز باهامون بود و الان دیگه دوستم نیست از یادگاری هایی که نوشته بودیم عکس گذاشته بود!
حال خیلی غریبی داشتم...کی فکرشو میکرد اینجوری بشه؟!
چه کارایی که از دست زمان برمیاد و ما اصلا بهش فکر نمیکنیم! :/
اون دوست دیگه دوستم نیست...اون کافه دیگه باز نیست...کلی از شروع دوره ی جدید گذشته...
اوه خدایا...با این حرفا حس پیری بهم دست داد!!!!
خسته شدم...خیلی دیگه دارم بهش فکر میکنم...
دیگه با پرسیدن سوالای منطقی و مسخره از خودم قانع نمیشم...فکر کنم الان فهمیدم که عشق هیچ دلیلی نداره و به خاطر همینه که با منطق نمیشه بهش جواب داد!
در کل روزای دلگیری شدن...
مریم گنگ
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۶ساعت 0:59  توسط مریم |
دلم از خیلی روزا با کسی نیست......برچسب : نویسنده : mrooz-neveshtea بازدید : 9