برای تو مینویسم...

ساخت وبلاگ
نمیدونم چیزایی که خودم از حرفام فهمیدم رو تو هم فهمیدی یا نه...

شاید باورت نشه ولی از بین کلی سناریو که میتونستم درست کنم و بهت بگم تا تاثیرشم بیشتر بشه، من تصمیم گرفتم راستشو بگم...

من میدونم خیلی همه چی مسخرس...به خاطر همین مسخره بودنش بود که خواستم بلاتکلیفی مسخره ی از طرف خودمو تمومش کنم...مثلا تو میگفتی نه و منم شاید ازین حرکتت بیشتر از الان خودم ناراحت میشدم و کم کم کار به تغییر حس دوست داشتن به تنفر میکشید و نهایتا تا دو ماه دیگه اوکی میشدم...

ولی فکر کنم با این رفتار تو بیشتر از دو ماه لازم باشه! :(

من واقعا درگیرت بودم...و هستم...و نمیدونم تا کی اوضاع اینجوری میمونه!

ولی حالا که اینجوری شده تمام تلاشمو میکنم زودتر برگردم به حالت عادیم...

مثل عقده ایا بلاک و این حرفا نیمکنم ولی فکر کنم دیگه نتونم ببینمت...اگه در آینده کافه ای در کار باشه فقط از دور لایک میکنم و ازینکه میبینم بازم موفقی ابراز خوشحالی میکنم برات!

گویا کیک حشیش کوفت نموده ام! +__+

مریم خیلی خسته

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 1:22  توسط مریم  | 
دلم از خیلی روزا با کسی نیست......
ما را در سایت دلم از خیلی روزا با کسی نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mrooz-neveshtea بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 8:14